۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

در باب لغت تروریسم

توافق جهانی درباره معنی عبارت تروریسم وجود ندارد و به استناد ویکیپدیا بیش از 100 تعریف برای آن ذکر شده است. تعریف ابتدایی ویکی پدیا به این شکل است : " تعریف های متداول از تروریسم  تنها به ارتکاب آن دسته از اعمال خشونت آمیز اشاره دارد که برای ایجاد ترس و وحشت در جهت اهداف مذهبی، سیاسی یا ایدئولوژیک باشد و همچنین به صورت تعمدی افراد غیر دخیل (شهروندان) را هدف قرار می دهد و یا امنیت آنان را  نادیده می گیرد." بعضی دیگر از تعاریف در ذیل آورده شده است: (ترجمه ها از من است و قطعن خالی از اشتباه نیست. جهت دیدن اصل عبارت برای تمامی تعاریف زیر به اینجا مراجعه کنید) 

American Heritage Dictionary: استفاده غیر قانونی و یا تهدید به استفاده از زور و یا خشونت توسط یک شخص یا یک گروه سازمان یافته علیه افراد یا اموال با قصد ارعاب یا اجبار جوامع و یا دولتها، که اغلب برای دلایل ایدئولوژیک یا سیاسی است 
.
Britannica Concise Encyclopedia: استفاده سیستماتیک از خشونت برای ایجاد یک فضای ترس عمومی در جمعیت تا در نتیجه امکان تحقق هدف سیاسی خاصی را سبب شود.

Oxford Dictionary of the US Military: استفاده حساب شده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای فراگیر کردن ترس و وحشت. تروریسم قصد مرعوب کردن و یا اجبار دولتها یا جوامع را در جهت دستیابی به اهدافی به طور کلی سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیک را دارد.

Oxford Dictionary of Politics: عبارتی است که هیچ تعریف مورد توافق میان دولت ها و یا تحلیلگران آکادمیک ندارد، اما تقریبا همواره همراه با حس منفی و تحقیر امیز استفاده می شود. اغلب برای توصیف اقدامات بالقوه مرگبار مرتکب شده با انگیزه های سیاسی و خود خواسته گروه هایی که به دولت ها وابسته نیستند، استفاده می شود. اما اگر چنین اقداماتی در راستای دلیل و جنبشی به طور گسترده مورد تایید انجام شود، مانند Maquis که به دنبال بی ثبات کردن دولت Vichy France بود، آنگاه از عبارت "تروریسم" اجتناب می شود و چیزی دوستانه تر جایگزین می شود. به طور خلاصه، یک فرد تروریست برای دیگری یک فرد مبارز برای آزادی است.


پی نوشت : بهانه این متن برخورد دوگانه رسانه های داخلی و خارجی در مواجه با اقدامات خشونت آمیز در اقصی نقاط جهان است. اینکه درباره آنها از لغت تروریستی استفاده شود یا نه. 

-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این (آدرس) استفاده کنید

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

سکوهای خالی

چند روز پیش بازی ایران و مالدیو در ورزشگاه آزادی برگزار شد. چند روز قبل­ تر هم بازی دوستانه ایران و مادگاسکار در همین ورزشگاه برگزار شد. هر دوی این بازی ها از اهمیت چندانی برخوردار نبود و جمعیت حاضر از 30 هزار نفر تجاوز نمی کرد. خالی بودن اکثر سکوها بحث حضور زنان در ورزشگاه را دوباره به یاد می­ آورد. اوایل دوره ی اول احمدی­ نژاد، او در نامه­ ای (اینجا) به علی­ آبادی رییس سازمان تربیت بدنی وقت، از مهیا شدن امکان حضور زنان در ورزشگاه صحبت کرد. اگرچه بدلیل مخالفت ها از سمت مراجع و جمعی از اصول­گرایان این امر منتفی شد.
پیشنهاد حداقلی که می تواند مطرح باشد، حضور زنان در ورزشگاه در بازی های ملی کم اهمیت تر است. افرادی که ورزشگاه رفته اند، تایید می کنند که در بازی های تیم ملی شعار های رکیک داده نمی شود و جو ورزشگاه از نظر عرف ایرانی بسیار سالم تر از بازی های باشگاهی است. حضور زنان به این شکل محدود مسلما کافی و مطلوب نیست ولی خود گامی به پیش است. این حضور هرچند کمرنگ می تواند حساسیت نسبت به این امر را کاهش دهد و امکان نزدیک شدن به شرایط مطلوب را ایجاد کند. مسلما می توان صحبت از رفع همه نوع محدودیت علیه زنان زد ولی بایست به راهکارهای عملی ترهم فکر کرد.
-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این آدرس استفاده کنید