۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

ساعت کاری و اصول خوش شانس قانون اساسی

طبق ماده 87 قانون مدیرت خدمات کشور و همچنین ماده 51 قانون کار میزان ساعت کاری برای کارمندان و کارگران 44 ساعت در هفته است. امسال هم در ادامه روند هرساله هیئت دولت ساعت کاری در ما رمضان در ادارات را در استان تهران 1 ساعت و در دیگر استان ها 2.5 ساعت کاهش داد (اینجا). این کاهش ساعت در راستای بند (3) اصل (43) قانون اساسی رخ داده است. نگاهی به این بند خالی از فایده نیست.
اصل 43 : برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‏کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می‌شود:
بند 3- تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‏، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
با نگاهی به این بند چند نکته و سوال در رابطه به این کاهش به ذهن می رسد:
1-    فارغ از این بحث که تمامی اصول قانون اساسی باید اجرا بشوند، و مسلما بدلیل عدم اجرای تعدادی نمی توان بر اجرای مابقی اصول ایراد گرفت و آنها را موکول به اجرای آن اصول باقی مانده کرد، در مورد همین بند می توان گفت که به چه دلیل به دیگر ابعاد ذکر شده توجهی نمی شود؟ در مورد همین بعد معنوی آیا راه بهتری جز کاهش ساعت کاری وجود ندارد؟
2-    در این بند قانون گذار با آوردن لفظ "هر فرد" شمول این قانون را به تمامی شهروندان تاکید کرده است، حال چرا بین بخش خصوصی و دولتی در این میان تفاوت هست؟ در ثانی چرا در بخش دولتی، این کاهش ساعت تنها برای ادارات وضع شده است و کارگران را شامل نمی شود؟
3-    علاوه بر اسلام ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحیت طبق ماده 13 قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است، سهم این اقلیت های دینی از بعد معنوی چگونه است؟
4-    آمار های متفاوت همگی حکایت از کم بودن ساعت مفید کاری در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته است. ایران یک کشور در حال توسعه است، حال کاهش به صورت میانگین 2 ساعتی ساعت کار منجر به کاهش ساعت کار در هفته به عددی حوالی 33 ساعت در هفته می شود، که حاکی از کاهش 25% ساعت کار در هفته نسبت به عدد 44 می باشد.
5-    آیا به روال قبل نمی توان کار کرد و همچنان به «خودسازی معنوی» پرداخت؟ تقابل نگاه سنتی دین و دنیا را می توان در این امر دید.
6-    بسیاری از مشاغل مانند کارهای شیفتی امکان ندارند که ساعت کاری کاهش پیدا کند.
7-    فارغ از این کاهش ساعت کار، در فردای شب های قدر باز ساعت کاری یک ساعت کاهش پیدا می کند.
در مورد همین یک مورد کوچک می توان نکات و سوالات بسیار دیگری را مطرح کرد و صحبت درباره ی تاثیرات این امر برای توسعه و وضعیت اقتصادی کشور بحثی طولانی و وسیع است. من کتاب "کار و فراغت ایرانیان" نوشته ی حسن قاضی مرادی را نخوانده ام ولی حتما در اولین فرصت این کتاب را می خوانم، شاید کمی بتواند در تحلیل جامعه شناسی نحوه ی برخورد ایرانیان با مقوله ی کار کمک کند.
پ.ن : در تابستان 8 هفته مانند کارمند در شرکتی مشغول کار بودم، در مورد این تجربه و بحث کم بودن ساعت کاری مفید در ایران خواهم نوشت.

-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این (آدرس) استفاده کنید

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

رمضان و تسهیلات روزه داری

هرساله با فرارسیدن ماه رمضان بحث برخورد با روزه خواری مطرح می شود.(اینجا) عمومن این بحث محدود به بحث خوردن و آشامیدن و حواشی آن بود. امسال شاهد اضافه شدن امر دیگری هستیم. معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران گفت: كسی حق شنا در طرح‌های دریا در ماه مبارک رمضان در مازندران را ندارد.(اینجا)

در قانون مجازات اسلامی به طور مستقیم به روزه خواری اشاره نشده است و در این باره به ماده 638 (هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به‌ عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی‌باشد ولی عفت عمومی را جریحه‌دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه ‌شلاق محکوم خواهد شد) [اینجا] استناد می شود. اگر به فرض قبول کنیم که در تفسیر از این ماده خوردن و آشامیدن در رمضان در امکان عمومی عمل حرامی تشخیص داده شده است و اینکه باعث جریحه دار شدن عفت عمومی می شود، به چه نحوی می شود همین تفسیر را برای شنا در دریا داشت؟ اگر بخواهیم این نگاه را تعمیم دهیم، رساندن غبار غلیظ به حلق هم مبطل روزه است و در نتیجه می تواند عمل حرامی تفسیر شود. پس باید تمامی کارهای عمرانی را در این ماه تعطیل کرد تا مفسده ای در میان نباشد.  

این تصمیم در تابستان که بیشترین میزان مسافرت ها رخ می دهد، تنها سبب از بین رفتن امکان رونق اقتصادی این استان می شود. از جهت دیگر چون این تصمیم تنها در استان مازندران اجرا می شود، مسافرت ها به دو استان همجوار گیلان و گلستان انجام می شود و هدف مورد اشاره معاون استانداری (مقابله با هرگونه روزه‌خواری و زیر سئوال بردن ارزش‌های دینی) در استان های همجوار و استانها جنوبی کشور تحقق پیدا نمی کند. 

 فرض کنید فردی به هر دلیل در این ماه به مازندران مسافرت کند. با این دستورالعمل این فرد مجاز به شنا در دریا در زمان مناسب طول روز نیست. حال این فرد از دریا رفتن در طول روز صرف نظر می کند یا آنکه در جا های خلوت به دریا می رود که بالا رفتن خطر غرق شدن را در پی دارد. نکته دیگر آنکه اگر فرد به این تصمیم احترام بگذارد و بخواهد  شب به شنا بپردازد، باز هم خطر غرق شدن را افزایش می دهد.

به نظر می آید تبعات این تصمیم سبب می شود افراد یک ماه از شنا در دریا در استان مازندران محروم می شوند. علاوه بر آن لزوم چنین تصمیمی حداقل برای من مشخص نیست. از جهت دیگر نباید بدلیل آمدن رمضان کل کشور مختل شود؛ ساعت کاری کاهش پیدا کند، بسیاری مشاغل در طول روز مجبور به خانه نشینی باشند، یک استان بیش از روند همیشگی با کاهش رونق اقتصادی مواجه شود. در آخر من دست مریزادی به آن دسته از ایرانیان خارج از کشور می گویم که بدون ایجاد شرایط آزمایشگاهی و بستن در دنیا به خاطر ایشان، همزمان روزه هستند و به کار خود نیز می پردازند.     

-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این (آدرس) استفاده کنید

۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

در باب لغت تروریسم

توافق جهانی درباره معنی عبارت تروریسم وجود ندارد و به استناد ویکیپدیا بیش از 100 تعریف برای آن ذکر شده است. تعریف ابتدایی ویکی پدیا به این شکل است : " تعریف های متداول از تروریسم  تنها به ارتکاب آن دسته از اعمال خشونت آمیز اشاره دارد که برای ایجاد ترس و وحشت در جهت اهداف مذهبی، سیاسی یا ایدئولوژیک باشد و همچنین به صورت تعمدی افراد غیر دخیل (شهروندان) را هدف قرار می دهد و یا امنیت آنان را  نادیده می گیرد." بعضی دیگر از تعاریف در ذیل آورده شده است: (ترجمه ها از من است و قطعن خالی از اشتباه نیست. جهت دیدن اصل عبارت برای تمامی تعاریف زیر به اینجا مراجعه کنید) 

American Heritage Dictionary: استفاده غیر قانونی و یا تهدید به استفاده از زور و یا خشونت توسط یک شخص یا یک گروه سازمان یافته علیه افراد یا اموال با قصد ارعاب یا اجبار جوامع و یا دولتها، که اغلب برای دلایل ایدئولوژیک یا سیاسی است 
.
Britannica Concise Encyclopedia: استفاده سیستماتیک از خشونت برای ایجاد یک فضای ترس عمومی در جمعیت تا در نتیجه امکان تحقق هدف سیاسی خاصی را سبب شود.

Oxford Dictionary of the US Military: استفاده حساب شده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای فراگیر کردن ترس و وحشت. تروریسم قصد مرعوب کردن و یا اجبار دولتها یا جوامع را در جهت دستیابی به اهدافی به طور کلی سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیک را دارد.

Oxford Dictionary of Politics: عبارتی است که هیچ تعریف مورد توافق میان دولت ها و یا تحلیلگران آکادمیک ندارد، اما تقریبا همواره همراه با حس منفی و تحقیر امیز استفاده می شود. اغلب برای توصیف اقدامات بالقوه مرگبار مرتکب شده با انگیزه های سیاسی و خود خواسته گروه هایی که به دولت ها وابسته نیستند، استفاده می شود. اما اگر چنین اقداماتی در راستای دلیل و جنبشی به طور گسترده مورد تایید انجام شود، مانند Maquis که به دنبال بی ثبات کردن دولت Vichy France بود، آنگاه از عبارت "تروریسم" اجتناب می شود و چیزی دوستانه تر جایگزین می شود. به طور خلاصه، یک فرد تروریست برای دیگری یک فرد مبارز برای آزادی است.


پی نوشت : بهانه این متن برخورد دوگانه رسانه های داخلی و خارجی در مواجه با اقدامات خشونت آمیز در اقصی نقاط جهان است. اینکه درباره آنها از لغت تروریستی استفاده شود یا نه. 

-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این (آدرس) استفاده کنید

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

سکوهای خالی

چند روز پیش بازی ایران و مالدیو در ورزشگاه آزادی برگزار شد. چند روز قبل­ تر هم بازی دوستانه ایران و مادگاسکار در همین ورزشگاه برگزار شد. هر دوی این بازی ها از اهمیت چندانی برخوردار نبود و جمعیت حاضر از 30 هزار نفر تجاوز نمی کرد. خالی بودن اکثر سکوها بحث حضور زنان در ورزشگاه را دوباره به یاد می­ آورد. اوایل دوره ی اول احمدی­ نژاد، او در نامه­ ای (اینجا) به علی­ آبادی رییس سازمان تربیت بدنی وقت، از مهیا شدن امکان حضور زنان در ورزشگاه صحبت کرد. اگرچه بدلیل مخالفت ها از سمت مراجع و جمعی از اصول­گرایان این امر منتفی شد.
پیشنهاد حداقلی که می تواند مطرح باشد، حضور زنان در ورزشگاه در بازی های ملی کم اهمیت تر است. افرادی که ورزشگاه رفته اند، تایید می کنند که در بازی های تیم ملی شعار های رکیک داده نمی شود و جو ورزشگاه از نظر عرف ایرانی بسیار سالم تر از بازی های باشگاهی است. حضور زنان به این شکل محدود مسلما کافی و مطلوب نیست ولی خود گامی به پیش است. این حضور هرچند کمرنگ می تواند حساسیت نسبت به این امر را کاهش دهد و امکان نزدیک شدن به شرایط مطلوب را ایجاد کند. مسلما می توان صحبت از رفع همه نوع محدودیت علیه زنان زد ولی بایست به راهکارهای عملی ترهم فکر کرد.
-----------------------------------------------------------------
برای پیگیری فید وبلاگ از این آدرس استفاده کنید